برای روشن کردن دنیامون، شاید جرقه یه ایده کافی باشه!
«برای دیدن توضیحات هر بخش کلیک کن!»
داستان ای آیدیا، از دل یه شوخی که داره جدی میشه متولد شد!
شوخی که سرش رو هوش مصنوعی باز کرد!
یعنی دقیقا اون روزی که زل زد به چشمهای انسان و گفت هر چی کار توی دنیا هست رو من تصاحب میکنم و بهتره بری رد کارت و زیر خورشید بشینی و فتوسنتز کنی!
این شوخی که توی بعضی از حوزهها جدی شده قدرت هوش انسانی رو به چالش کشید! حتی نابغهها رو هم دست و پاچه کرد!
اما انسان در برابر این اتفاق چیکار کرد؟
اونایی که خون مدیریتی تو رگهاشون جریان داشت خیلی سریع به عمق قدرت هوش مصنوعی پیبردن و با استفاده از شم مدیرتیشون فهمیدن بد هم بیراه نمیگه! خوبه که با استخدامش مدیریتش کنن قبل از اینکه هوش مصنوعی جای اونا رو هم بگیره!
و این شد که هوش مصنوعی پاش به دنیای مدیریت باز شد!
مدیرایی که ازش استفاده کردن غولهای بیشاخ و دمی شدن که با توانمندیهای هوش مصنوعی رقباشون رو به چالش کشیدن و بهتر از بقیه نیازهای مشتریهاشون رو کشف کردن و جواب دادن!
لابد با خودت میگی مگه یه فسقل ChatGPT این کارا هم ازش برمیاد؟
تجربههای جهانی از ترکیب هوش مصنوعی و مدیریت رو اینجا بخون!